اللهم عجل لولیک الفرج

سلام خدا ٬

سلام دوستان صمیمی و مهربان من ٬

عید شیرین و زیبای فطر بر تمام شما دوستان مبارک باشه و به

تمام روزه داران و روزه ندارانی که دوست داشتن روزه بگیرن

اما نتونستن تبریک ۲ چندان میگم و انشالله که مورد قبول حق تعالی قرار بگیرد .انشالله.

امروز شعری رو انتخاب کردم از لینکی برداشتم که متاسفانه آدرسش رو گم کردم

بسیار زیبا هستش و باید با دقت بخوانید.

درسته که روز عید هست اما ای کاش در این روز جمعه که

روز خاص آقا هستش و همه ی منتظران در این روز بیشتر

منتظر قدوم مبارکشون هستن  کنار آقامون این عید رو برگزار میکردیم .

بیشتر بندهای این شعر از زیارت ناحیه مقدسه که در آن امام زمان(ع)

در خطاب به امام حسین(ع) درد دل میکنند و

از روایات دیگر که امام زمان(ع) فرموده اند گرفته شده است!

دوستان لطفا با حضور قلب بخوانید ... در آن لحظه که اشکهای گرمتان میچکد

 ما را هم از دعای خیرتان بی بهره نسازید!

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان

مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ 

دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان

مانده ام تنهای تنها

شده کرب و بلایم کوه و صحرا

حسین جان

کاش من جای تو بودم

چو یارانت ٬ بودم گِرد وجودت

شما گفتی ولی آنها نرفتند ٬ 

مرا یاران همه ، یک یک ٬ برفتند

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان

سال ها در انتظارم ٬

هنوز حسرت به یاران تو دارم ٬

حسین جان

انتقام نگرفته ام من ٬

به جای امّتم شرمنده ام من٬


حسین جان

قطعه قطعه جسم اکبر(ع) ٬

سر افتاده ی علی اصغر(ع) ٬

دو کتف خونی و مَشک ابالفضل(ع) ٬

کنارعلقمه ٬ اشک ابالفضل(ع) ٬

صدای ناله ی جانسوز زهرا(س) ٬

فرار کودکان در دشت وصحرا ٬

همه منزل به منزل در اسارت ٬

چنان که شد ٬ به آل تو جسارت ... ٬

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته ٬ 

هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده ٬

بُود هر صبح و شام در پیش دیده ٬

ز قلبم میزند بیرون شراره ٬

چه کاری سخت تر از انتظاره ٬

حسین جان

از شما شرمنده هستم ٬

گناه امّتم بسته دو دستم ٬

چه قدر دیگر بگویم ٬ من به امّت ٬

دعا باشد ٬ کلیدِ قفلٍِ غیبت ... ٬

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان امّتم بر تو بگریند ٬

نمیدانند که خود با من چه کردند ٬ 

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال ٬

چه کم آنکس که پرسیده زمن حال ٬

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال ٬

چه میداند کسی ٬ دارم چه احوال ٬

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال ٬

به دست و پای من زنجیر اعمال ٬

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال ٬

برای عمّه ام زینب میزنم بال ٬

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال ٬

به دل مانده هزار امید و آمال ٬

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته

توی کرب و بلای این زمونه ٬

آدم قدر ابالفضل(ع) و نمی دونه ٬

توی کرب و بلای این زمونه ٬

کسی وقت عمل ٬ باقی نمی مونه ٬

توی کرب و بلای این زمونه ٬

چه قدر تیر گنه سویم روونه ٬

توی کرب و بلای این زمونه ٬

ندارم زینبی ٬ حرفم رسونه ٬

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته

شما با آن مصیبتها که دیدی ٬

به امید ظهورم پر کشیدی ٬

خدا داند چه قدر در انتظاری ٬

ز خون باریِه چشمم بی قراری ٬

حسین جان

کاش بودند عاشقانی ٬

زبانی نه حقیقی ٬ یاورانی ...

گناهان را به اشک خود بشویند ٬

ظهورم را بخواهند از خداوند ٬

خدا اذن فرج میده به دعوت ٬

برای انبیاء اینگونست سنت ٬

اگر شیعه وفا میکرد به بیعت ٬

نبود تاخیر به روی عصرغیبت ٬

حسین جان مهدی ام ٬ مهدی خسته ٬ دلم از بی وفایی ها شکسته ... ٬
 

یا رب الحسین

یکم تامل کنیم ..... حرفی اضافه تر ندارم ...

یا اماما همه ما معذرت میخواهیم ٬ شرمنده ایم .... نمیدونم چی بگم ...٬

دستی به سرمان بازهم بکش ٬ شرمنده ایم... شرمنده... شرمنده...٬

خدایا باز هم ممنونم که به طریقی دیگر به یادم اومدی 

ای خدای بزرگ مهربان رحم کن و آقا رو برسون هرچند ....٬

هرچند که بیاید که مانند حسین بهش حمله کنیم ....٬

دیگر نمیدانم آرزو کنم که بیایی یا نه فقط میگویم شرمنده ایم ٬

خداوندا دووووووووستتتتتتتت داررررررررم

دوست دار رو سیاه تو من 

( اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمیییییییییییین )
 

حرف خودم (22)

سلام خدا ٬

سلام دوستان مهربانم ٬

 

فرا رسیدن شهادت آقای عدالت ٬ وجود زیبای هستی ٬

قدرت دین ٬ بازوان اسلام ٬ حضرت علی (ع) رو به تمام

دوست داران آن بزرگوار والا مقام تسلیت میگم و

از شما دوستان در شبهای قدر التماس دعا دارم شدیدا ٬

امروز حال و هوای عجیبی داشتم ٬

دیشب اولین شب از شبهای قدر بود و منم مثل همه ی شما

با خدا مشغول صحبت بودم که یک دفعه چند چیز اومد توی ذهنم ٬

یاد یک اتفاقی افتادم که کسی باید برایم انجام میداد و قولی داده بود

و این قولی که داده بود جزو حق من بود اما آن طرف زده بود زیر موضوع

و انکارش کرد منم با تمام عصبانیت سپردمش دست خدا ٬

اما چون مسئله ی مهمی برام بود دیشب

باز هم به خاطرم اومد که ای کاش درست میشد

و به قولش عمل میکرد بعد به خدا گفتم : اگه حق منه خودت برسونش

اگه واقعا حقم نیست حلالش باشه و کلا بیخیالش ...

   

شب قدر گذشت و امروز ظهر خود طرف اس ام اس  داد و با کلی معذرت خواهی

بهم گفت که آقا من معذرت میخوام و منو ببخش و ....

من کاملا گیج بودم اصلا نمی فهمیدم چه خبر شده !!!!

اما وقتی که به خودم اومدم دیدم عجب خدایی داریم ما ...

واقعا عجب خدایی داریم ... تا قبل این خودم زنگ میزدم و پیگیری میکردم

که چی شد و بعد ۶ ماه تمام جواب نگرفتم

 اما وقتی به خدا گفتم حتی به ۲۴ ساعت هم نکشید

 که خودش با دستای خودش انجام داد ....

هنوز هم گیجم و باورم نمیشه ....

ای خدای بزرگ و مهربانم بر من ببخش کوتاه فکریهایم رو و

این توکل نکردن به خودت رو بر من ببخش

خودت میدونی که منه گناه کار چقدر اشتباه میکنم

و باز هم تو با رحمت بی پایانت من رو شرمنده میکنی

واقعا یکتا و یگانه و بی همتایی ....

اما دیشب به چیزهای دیگه ای هم فکر کردم ...

امشب علی (ع) به خدایش چه میگوید ؟؟؟!!!

امشب آن چاه محرم راز امیر مومنان چه میکشد ؟؟؟

آن ماه که هر شب منتظر روی زیبای علی (ع) بود تا از درون آب چاه

به چهره ی پر نورش غبطه بخورد چه میکشد ؟؟؟

حسن (ع) و حسین (ع) و زینب (ع) و ابالفضل (ع) و .... چه میکشند ؟؟؟

پیش خود میگویند بعد مادر با گرمای وجود پدر خوابمان می برد اما از فردا چه کنیم ؟؟؟

فردا یتیمان کوفه باز هم یتیم میشوند آنها میخواهند چه کار کنند ؟؟؟

فرشتگان همه جمع شدند تا به ایمان علی (ع) غبطه بخورند !!!

سحر شده است ...

علی (ع) بیدار شو که وقت آن است که دنیا رو با نبودنت زیر و رو کنی

فرشتگان آسمان رو به زانو در آری ...

علی (ع) در حال نماز است آن هم چه نمازی ....

وااااااااااااااااااااییییییییی خدااااااااااااااا ....

آسمان رنگ باخت ٬ خورشید توان بالا آمدن ندارد ...

ماه نورش را از دست داد ....

پرندگان دیگر شوق خواندن ندارند ....

 چه اتفاقی افتاده است ....

به خدای کعبه رستگار شدم .....

آری همه ی ما یتیم شدیم ....

آری یتیم شدیم ... یتیم شدیم ... یتیم ....

کی میتواند به زینب خبر دهد آخه همه دخترها بابایی هستند ...

کی میتواند به حسن و حسین بگوید باز هم تنها شدید ...

یتیمان را چی جواب بدهیم ... دیگر کیست که نوازششان کند ...

کیست که اشکهایشان را پاک کند ....

کیست که آنها را به پشتش سوار کند و مانند کودکان با آنها بازی کند ...

آری ... همه یتیم شدیم بی بابا شدیم ... بابا آخه کجا میخوای بری ...

اذیتت کردیم میدونم ... قدرتو ندونستیم میدونیم ... حقت رو خوردیم میدونم ...

اما بابا تو که همیشه به ما کمک کردی .... تو که همیشه بازم دستمونو گرفتی ...

اینجوری تنبیهمون نکن .... اینجوری تنهامون نذار .... ما مثل تو طاقت نداریم ....

ما دیگر زهرا هم نداریم که بهش پناه ببریم ...

 ای خدا تورو به خودت قسم میدم که مارو بی بابا نکن ....

سایه اش رو بالا سرمون نگه دار ...

داخل خانه ی علی چه خبر است ؟؟؟!!!

صدایی از داخل خانه ی علی می آید ....

نهههههه این شیون زینب است ....

 این صدای حسین است که میگوید : بابااااا

این صدای ابالفضل است که میگوید : سرورمممممم

واااااااااااااای همه دیگر یتیمِ  شدیم ....

دیگر بابا نداریم ...

دیگر صدایی نمی آید ....

دنیا از دنیا رفت ....

خدایا کمک کن همیشه عاشق علی بمانیم (الهی آمین)

خدایا ممنووووننننننم بابت همه ی حکمت و بخششت ...

خدایا ممنونم که بما پدری به نام علی با شکل وجودی خودت عطا کردی ...

و مارا از دوست دارانش قرار دادی ...

خدایا خودت کمکمون کن که از پیروان راستینش باشیم و با فرزندش

آقا امام زمان (عج) همراه باشیم ....

خدایا ممنونم که باز هم به یادم آمدی به وسیله ی نور خودت به نام علی (ع)

بچه ها در این شبها برای فرج آقا امام زمان (عج) ٬

 شفای بیماران روی تخت ٬ بیماران شیمیایی ٬ یتیمان ٬ بی پناهان ٬

چشم به راهان و نیازمندان که کسی به جز خدا ندارند و

همینطور در گوشه ای از دعایتان این حقیر رو فراموش نکنید ...  

خداوندا دوستت دارم با تمام وجودم ...

دوست دار رو سیاه تو من ....