مدیریت دانش
تعریف مدیریت دانش

اغلب، مدیریت دانش به طور کلی تعریف شده و آن را به عنوان هر آنچه که سازمان برای داشتن نحوهی انجام وظایف و فعالیت هایش نیازدارد، تعریف کردهاند. این تعریف از مدیریت دانش، شامل دانش رسمی، قوانین برنامه ها و رویه ها و دانش فنی ناملموس، مهارت ها و تجارب افراد است. همچنین تعریف بالا از مدیریت دانش، شامل روش انجام کار توسط سازمان ها، ارتباط، تجزیه و تحلیل موقعیت، ارایهی راه حل های جدید برای مسائل و توسعهی روش های جدید انجام کسب و کار است. علاوه بر آن، این تعریف شامل مباحث فرهنگی، قومی و ارزش ها و روابط با تامین کنندگان و مشتریان نیز هست. مدیریت دانش، شامل همهی روش هایی است که سازمان، دارایی های دانش خود را اداره می کند که شامل چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکار گیری، به روز سازی و ایجاد دانش است.

مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیتها است که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایههای فکری در سطح کلان به کار میرود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان میشود. مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که بعنوان حافظه سازمانی محسوب میشود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و موثر قادر میسازد.
ما نه تنها در هزارهی جدید، که در عصر جدید زندگی میکنیم. در این دوره، اصطلاحات گوناگونی مثل عصر فراصنعتی (هوبر، 1990) عصر اطلاعات (شاپیرو و واریان، 1999) موج سوم (هوپ و هوپ، 1997) یا جامعه دانشی (دراکر، 1993) برای توصیف وضعیت کنونی به کار می روند. صرف نظر از اصطلاحات مذکور، اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده دراین دوره، رقابت در سطح جهاني و سرعت افزايش تغيير و توسعة مداوم در صنعت و تجارت که مشكلاتي قابل توجه و فزاينده در همة سازمانها محسوب ميشوند میباشد.چرا که براي سازمانها بسيار مشکل است که قادر به پاسخگويي نوسانهاي بازار بوده و قدرت رقابت پذيري خود را حفظ کنند. در برابر اين چالشها سازمانها به دنبال راه حلهايي براي افزايش مزيت رقابتي خود هستند. در اواخر سده بيستم، سازمانها براي تطابق با تقاضاي سريع و داراي نوسان بازار، زمان تحويل کوتاه و سفارشهاي متنوع، تصميم به اجراي سيستمهاي برنامهريزي منابع سازمان، براي به کار گيري ازهمه منابع موجود در جهت بهبود رقابت پذيري خود گرفتند .

آنچه مسلم است به منظور كسب فوايد رقابتي بلندمدت از ديدگاه اطلاعرساني و مديريت دانش تنها تكيه بر دسترسي به منابع اطلاعرساني خارجي و داخلي در روند اجراي كار كافي نيست بلكه در حال حاضر بهرهبرداري مؤثر از آنچه كه در عمل با آن مواجه هستيم و نه فقط آنچه كه در اختيار داريم به يك نياز و ضرورت شغلي تبديل شده است..
معمولا پياده سازي سيستم برنامه ريزي منابع سازمان، يا هر سيستم اطلاعاتي ديگر، پيچيده است. چنين فرايندي شامل برنامه ريزي اوليه، ارتباطات، استقرار سيستم، اجرا و يافتن خطاهاي سيستم مي شود. با توجه به پيچيدگي کار بايد در همه فرايندها بر مشاوران تخصصي تکيه کرد زيرا موفقيت در پياده سازي هر سيستم مديريتي جديد، از جمله، سيستم برنامه ريزي سازماني تا حد زيادي به مشاوران مناسب بستگي دارد. مشاوران متخصص از نرم افزارهاي کاربردي مديريت به عنوان ابزار هاي قدرتمند جمع آوري دانش استفاده ميکنند. اين دانش شکل خاصي نداشته، با استفاده از چند کلمه محدود نمي توان آن را توصيف كرد. بنابراين چگونگي آشنا شدن و به کاربردن دانش براي شرکت هاي مشاوره مديريت، موضوع مهمي است.
در گذشته بسياري از سازمان ها دانش هريک از کارکنان را تنها در جهت بهبود عملکرد شخصي وي مورد استفاده قرار مي دادند؛ درحاليکه امروزه سازمان ها در تلاش براي به جريان انداختن دانش کليه پرسنل در سطح سازمان مي باشند، تا اهداف سازمان بيش از پيش تأمين شود. اين امر منجر به رواج ديدگاه جديدي به نام مديريت دانش در مباحث مديريتي و زمينه هاي موضوعي مرتبط شده است.
امروزه بسياري از شرکت هاي بزرگ دنيا با بکارگيري و عملي سازي مديريت دانش در جهت رشد و توسعه خود گام برداشته اند.

شرکت هايي مانند : Ford ,TOYOTA ,SONY, MOTOROLA ,Siemens ,Microsoft و ... با پياده سازي مديريت دانش به برتري رقابتي در ميان شرکت هاي مشابه دست يافته اند. آنها به اين نتيجه رسيده اند که اجراي مديريت دانش از بسياري از دوباره کاري ها جلوگيري مي کند.
مفهوم مدیریت دانش مفهومی است که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظرهی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالش های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایند های تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد.
نیاز به مدیریت دانش براساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می شود .

مدیریت دانش در مورد تعاریف نظریه پردازان
دانشگاه مدیریت دانش تگزاس : مدیریت دانش، فرایند سیستماتیک و نظام مند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائهی اطلاعات است؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزهی مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را بر کسب ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری، از این دانش بهره گیرد. مدیریت دانش نه تنها از زوال دارایی های فکری و مغزی جلوگیری می کند، بلکه به طور مداوم بر این ثروت می افزاید.
داونپورت و پراساک: مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری و توسعه سرمایه های دانش یک سازمان در جهت تحقق اهداف سازمان. دانشی که مدیریت می شود شامل هردو نوع دانش صریح و دانش ضمنی می باشد.
• مایک بورک: مدیریت دانش کمک می کند که اطلاعات مناسب در زمان مناسب برای تصمیم گیری های درست در اختیار افراد مناسب قرار بگیرد.
مدیریت دانش کمک می کند که افراد در سازمان با هم ارتباط برقرار کرده و دانش خویش را به اشتراک بگذارند. این امر موفقیت سازمان را در عرصه رقابت میان دیگر سازمان ها تضمین می کند.
اجرای مدیریت دانش در سازمان منجر می شود دانش تولید شده توسط افراد برای همیشه در سازمان باقی بماند و در نتیجه ی خروج کارکنان از سازمان، دانش تولید شده - با توجه به هزینه ای که سازمان صرف تولید آن کرده است - از سازمان خارج نمی شود.
• هدف مدیریت دانش شناسایی، جمع آوری، دسته بندی و سازماندهی، ذخیره، اشتراک، اشاعه و در دسترس قرار دادن دانش در سطح سازمان می باشد.
در سازمان هایی که به شکل سنتی اداره می شوند دانش از بالا به پایین در طول خطوط سازمانی در جریان است. در این صورت دانش به ندرت در زمان درست و در جایی که بیشترین نیاز به آن وجود دارد، قابل دسترس است.
اما در سازمان های دانش محور که به اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش پرداخته اند، دانش در کل سازمان جاریست و هرکس به فراخور نیاز خود در زمان مناسب می تواند از آن در جهت انجام وظایف خود استفاده کند.
• چارلز آرمسترانگ: مدیریت دانش عبارت است ارتقاء خاصیت رسانایی سازمانی به منظور بهبود توانایی ها در جلب مشتری، بدین منظور باید مکان، زمان و حالتی ایجاد کرد که اعمال و راهبردهای معقولانه را که در رفتار ما تأثیر می گذارند، تشویف کند.
• لاری پروساک: مدیریت دانش، تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل کردن این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند.
• توماس داونپورت: مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است. به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
• شانون: مدیریت دانش قصد دارد تا دسترسی به دانشی که پیوسته در حال تغییر است، دانش عینی و دانش ضمنی یا دانش نهفته در اذهان افراد را فراهم کند و با ایجاد "خرد" توانایی در نوآوری و قدرت مقابله با بحرانها را افزایش دهد .
• پل کوئینتاس: مدیریت دانش فرایند ایجاد، جذب، بکارگیری مجدد دانش، دانش فردی و سازمانی است. تأکید این تعریف بر فرایند است.
• جنیفر راولی: مدیریت دانش در اصطلاح مفهومی یک نمونه است و در اصطلاح تخصصی، مجموعه ای از راهکارها و اعمالی است که در پاسخ به نیازهای سازمانها شامل جوامع و دولتها در جامعه مبتنی بر دانش قرن بیست و یکم پدید آمده است.
• هوبرت سنت آنگو: مدیریت دانش عبارت است از ایجاد ارزش از دارایی های پنهان شرکت. زمانی این هدف تأمین می شود که بتوانیم توانایی های سازمانی و فردی را به گونه ای پرورش دهیم که در ایجاد، تبادل و گردآوری دانش، توانا باشند. این امر مستلزم آن است که برای افراد بشر، ارزشی بالا قائل شویم.
• آلوین تافلر: انسان دانش را مدیریت نمی کند. بر عکس، این دانش است که انسان را اداره می نماید.
• کریس آرگریس: هنر مدیریت، مدیریت دانش است. مدیریت دانش به این معناست که ما به تنهایی افراد را مدیریت نمی کنیم. بلکه بیشتر دانش است که آنها را اداره می کند. مدیریت به معنای ایجاد شرایطی است که افراد را به تولید دانش معتبر و پذیرش مسئولیت فردی، قادر سازد.
• عباس حری: در مدیریت دانش، کتابخانه با دانش تولید شده افراد که بروز عینی یافته اند، یعنی دانش عیان سر و کار دارد. کتابداران در انجام فعالیتهای این قسمت از کار کتابخانه باید نسبت به همه ضعفها و قوتهای تولید دانش از جنبه معرفت شناسی، زبان شناسی، فن آوری، اقتصاد و جامعه شناسی آگاهی داشته باشند. کتابداران با مسائلی از این نوع که چه دانشی تولید شده، چه کسانی تولید کرده اند و این تولید چگونه صورت عینی یافته است سر و کار دارند .
چرخه ی مدیریت دانش
عناصر اصلی چرخه مدیریت دانش مطابق شکل تولید، سازماندهی، ذخیره، اشتراک و استفاده می باشد.
دانش از طرق مختلفی به دست می آید، یا از طریق افرادی که دانش را دارا می باشند و یا از طریق انتشارات مختلف، کنفرانس ها، نشست ها و ... به دست می آید. دانش به دست آمده در داخل یا خارج سازمان، که مفید بوده و سازمان را در ادامه حیات خود یاری می رساند، شناسایی شده و کلیه آنها جمع آوری می شود. سپس دسته بندی شده و براساس نظم خاصی سازماندهی می شود. دانش سازماندهی شده ذخیره و نگهداری می شود، این دانش می تواند به اشکال مختلفی ذخیره و نگهداری شود مثلا" در پرونده ها، پایگاه داده ها، کتابخانه ها و ...
سپس دانش ذخیره شده به اشتراک گذاشته می شود و در نتیجه ی اشاعه آن، در سطح وسیعی دردسترس همگان قرار می گیرد.
سرانجام این دانش باید مورد استفاده و بهره برداری کسانی که به آن نیاز دارند قرار بگیرد. دانش می تواند در سطح گسترده ای به کمک اینترنت دردسترس و مورد استفاده بسیاری از افراد قرار گیرد. البته علاوه بر این راه های دیگری برای دردسترس قرار دادن و استفاده از دانش وجود دارد مانند تهیه گزارش ها، برگزاری جلسات آموزشی و کارگاه ها، برپایی نمایشگاه ها و ...
چهارچوب مديريت دانش شامل چهار فرآيند عمده واساسي مي باشد:
۱- شناسايي وتوليد دانش
۲- ذخيره سازي وكد گذاري كردن دانش
۳- توزيع وانتشار دانش
۴- بهره برداري وبازخورد گرفتن ازدانش