حرف خودم (18)
سلام خدا ٬
سلام دوستان عزيز و خوبان هميشه همراه ٬
اين چند وقتي كه گذشت خيلي چيزهارو فهميدم !!!
فهميدم كه اگه جايي نباشه كه مجبور شم
به ياد خدا بيوفتم هرگز يادش نميوفتم ...
حتي ياد مرگ هم نميوفتم ...
همين لحظه كه دارم مينويسم هم باور ندارم كه
روزي هم من مثل همه ي اونايي كه رفتن ٬
من هم رفتني ام ؟؟؟!!!

شايد حتي خيلي وقتا به شكل عجيبي سر خوش يا خيلي گرفته ميشدم !!!!
شايد بگي اينا چه ربطي به هم داره ؟؟؟
اينو خودمم نميدونم اما ميدونم خيلي ضعيف شدم ٬
از ايمانم جز ته مونده اي چيزي در بساطم نمونده ٬
درست موقعي اين احساس رو داشتم كه فكر ميكردم دارم به سمت ايمان ميرم ٬
بعضي اوقات ميندازمش به حساب شيطان كه منو از راه به در كرده ....
اما چند روز پيش فيلم جالبي ديدم كه بدجوري منو به خودم برد ٬
تو اون فيلم طرف فكر ميكرد يك دوست ناباب اونو به خطا ميكشونه ٬
اما بعدا فهميد همشون خودش بوده ... يه جورايي به اين فكر ميكنم كه شيطان
واقعا وجود نداره اين جور مواقعي كه از خدا دور ميشم در واقع فطرتم ازم
دور شده و خودم باعثش شدم تا ازم دور شه !!!
نميدونم چه جوري توضيحش بدم اما واقعا شيطان وجود داره؟؟؟
در وجود داشتنش شكي ندارم اما تو اين شك دارم كه آيا خودم باعث اين دوري
ميشم يا واقعا شيطان نميخواد من به سمت تعالي پيش برم ؟؟؟
اما اينجا من خودم رو مقصر ميدونم چون از گناهانم آگاهي داشتم
و كم كم خودم رو از خدا دور كردم چون اينو مطمئنم هميشه خدا نزديكه
اين منم كه از خدا دور ميشم ٬
در هر صورت وقتي كه اومدم به وبلاگم
و جملات گذشته ي خودم رو خوندم از خودم خجالت كشيدم
چه برسه از خدا !!!!

واقعا تو اين مدت چه بر سرم آمد نميدونم اما ميدونم كه همين الان نوري
در انتظارم هست تا برم سمتش و بچسبم بهش
اميدوارم بتونم به موقع بهش برسم و حركت نكنه و من بازم نمونم با اين وضعيت
خيلي نا اميد كنندم ...

خدايا من رو ببخش به بزرگيت
به بي حساب بخشيدنت و راحت گذشت كردنت
هيچ كس نميتونه مثل تو آدم رو ببخشه و باز هم دوست داشته باشه
حتي وقتي كه ازت دور بودم هم بازم روزيمو به دستم رسوندي
بازم كمكم كردي و فهموندي كه يكتايي
اما بازم يادم رفت... بازم يادم رفت ... بازم طبق معمول يادم رفت...
اي خدا ممنونتم كه تو به ياد من بودي و آزادم نكردي...
آزادم نكردي تا برم داخل صحرايي كه انتها نداره ....
خدا ممنونم كه بازم مجبورم كردي كه دست به دامنت بشم ...
چه منزهي تو و چه جايي بهتر از اينجا كه بخوام بچسبم بهش ...

ولي از اينكه سرم منت نميزاري ازت دلخورم لا اقل ۲ تا بزن تو سرم
بفهمم چقدر اشتباه كردم .... اينو از ته دلم ميگم خدا واقعا عجب صبري داري
كه من داغون رو با اين همه گناه نابود نميكني و ولم نميكني تا تو نادونيم بميرم ...
ممنونم ازت خدا.... ممنونم.... خيلي ممنونم
خدايا دوستت دارم آنقدري كه فقط خودت ميدوني
دوست دار خيلي رو سياه تو من

خدايا شكر ... همين .
بچه ها بابت زياده روي شرمنده انشالله پست بعدي رو پر بار
ميزارم و روند گذشته رو ادامه ميدم . انشالله .
اين سري دلم واسه خدا تنگ شده بود مجبور شدم اينجا تخليه اش كنم
خدا پشت و پناهتون